نیوشا

ساخت وبلاگ

سه هفته ای میشه که نیوشا رفته سر کار

حسابی مشغوله و تا حدود زیادی از کارش راضیه

محل کارش نزدیک خونه است و این خودش مزیت زیادیه نه ترافیک داره و نه کرایه زیادی میده البته بیشتر وقتها خودم میبرمش

البته یک جای دیگه هم توی یه شرکت سرمایه گذاری براش کار پیدا شده جای پیشرفتش زیاده ولی مسیرش دورتره

حالا خودش باید تصمیم بگیره

انشالله هرچی خیره

عمر چه زود میگذره

چه اتفاقات عجیبی خصوصا توی این ده سال افتاد

از اینکه سرمایه زندگیم که شده بود یه ماشین و اون حمید آشغال از دستم گرفت و از دست دادن دوست عزیزم که همین مسئله باعثش شد

تا از دست دادن مامان و بابا طی یک سال و اینکه در اوج ناامیدی همه چیز درست شد ضمن اینکه تصمیمی بزرگی که گرفتم و حالا ازش فوق

العاده راضیم .

آدمیزاد از یک لحظه دیگه خبر نداره ولی امیدوارم برای همه بهترینها اتفاق بیفته

نیوشا خیلی به من وابسته است و خوشحالم که کاری نکردم تا از دستش بدم

الان هم نیایش رو بردم مدرسه و منتظرم تا نیوشا بیدار بشه ببرمش سرکار

خلوتگاه من و دل...
ما را در سایت خلوتگاه من و دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafari277a بازدید : 83 تاريخ : شنبه 13 اسفند 1401 ساعت: 17:12