تولد نیوشا

ساخت وبلاگ

این سه روز رو هم درگیر نیوشا بودیم

چهارشنبه بردمش سونوگرافی خدا رو شکر طحالش زیاد مشکل نداشت ولی باید با دارو رفع بشه

دلم خیلی براش میسوزه دائم تهوع داره هیچی نمی تونه بخوره به دکترش پیام داد نتیجه سونو رو براش فرستاد گفت خدا رو شکر خوبه

پنچشنبه صبح از خواب که بلند شد حالش بد بود همینجوری عوق میزد. گفتم با یه دکتر دیگه مشورت کن ببین چی میگه یه دکتر فوق تخصص براش پیدا کردم زنگ زد بهش یه سری دارو براش تجویز کرد

رفتیم داروخانه گرفتم

تا ساعت 7 شب زیر سرم بود خیلی بهتر شد

بعد رفتیم شیرینی فروشی برای تولدش یه کیک گرفتیم  و اومدیم خونه تولدش بود و مهری رفته بود براش بادکنک گرفته بود خلاصه یه جشن خیلی مختصر براش گرفتیم و رفت خوابید

دیروز هم دوباره بردمش برای سرم تراپی

شب هم بردمشون بیرون تا 12 شب خیابون گردی  بعد اومدیم خونه داشتیم میوه می خوردیم که گفت بابا به من لیمو شیرین میدی ؟؟؟

بهش دادم دوتا سه تا،  خورد . گفت بازم داری ؟؟؟

گفتم نه تموم شد .

گفت باز میخوام

گفتم الان ساعت 12:30 شبه فردا برات میگیرم

گفت میخوام

ای خدا حالا از کجا پیدا کنم ؟؟؟

زنگ زدم به میوه فروشی سر کوچه شانسش باز بود گفتم دو کیلو لیمو شیرین برام بیار

تا ساعت 2 داشت میخورد

خدا رو شکر خیلی بهتر بود بعد از چند روز بالاخره میلش به چیزی باز شد

امروز هم دوباره میبرمش سرم تراپی امیدوارم هر چه زودتر سلامتیشو به دست بیاره

دو سه روز دیگه امتحاناتش شروع میشه

خلوتگاه من و دل...
ما را در سایت خلوتگاه من و دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafari277a بازدید : 159 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 1:38