پرنده های قفسی

ساخت وبلاگ

داشتم به این شعر سیاوش قمیشی گوش میکردم

 

پرنده های قفسی عادت دارن به بی کسی

عمرشونو بی هم نفس کز میکنن کنج قفس

نمی دونن سفر چیه عاشق در به در کیه

هرکی بریزه شادونه فکر می کنن خداشونه

یه عمره بی حبیبن با آسمون غریبن

این همه نعمت اما همیشه بی نصیبن

تو آسمون ندیدن خورشید چه نوری داره

چشمه ی کوهِ مشرق چه راه دوری داره

چه می دونن به چی میگن ستاره

بعضی آدما تو این دنیا مثال کاملی از همین شعرند

دنیاشون خیلی کوچیکه

مغزشون هم به همین اندازه کوچیکه

برای همین مشکلات براشون خیلی بزرگ جلوه میکنه فکر میکنند با رفتن کسی از زندگی دنیا به آخر رسیده طی سال 94 تا 95 سه نفر از بهترین افراد زندگیم رو از دست دادم همون موقع خیلی ها به من گفتم خدا صبرت بده چطور این همه  مصیبت رو تحمل میکنی ؟

خب اگر میخواستم احساسی برخورد کنم که نابود میشدم

فکر کردم تو باور ما مسلمونها عزیز ترین کَس پیامبرمونه و بعدش حضرت علی . بعد از فوت پیامبر و شهادت حضرت علی حتی دنیا یک صدم ثانیه هم توقف نکرد. باور من اینه که تا زنده هستیم به داد هم برسیم به هم خدمت کنیم بعد از مرگ من چه فایده ای داره که افراد خانواده و یا دوستان خودشون رو بزنند

اون موقع به اعتقاد ما ، باید خیرات داد قرآن خوند و از این قبیل کارها

واقعیت اینه که با روزگار نمیشه مقابله کرد چون نابودت میکنه باید خودت رو با شرایط وفق بدی باید در اراده و تصمیمت (البته عاقلانه) مصمم باشی

نه اینکه بشینی و غصه بخوری

همین،  گفتم که یادم باشه دنیا گذراست و غصه خوردن فایده ای نداره

خلوتگاه من و دل...
ما را در سایت خلوتگاه من و دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafari277a بازدید : 143 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 1:38